نعیم ابراهیمیان، متولد تیر ماه سال۱۳۶۰ قصرالدشت تهران، دانشجوی دکتری مدیریت صنعتی (گرایش تولید) دانشگاه تهران و فوق لیسانس مدیریت صنعتی (گرایش تحقیق در عملیات) از دانشگاه بهشتی است. همزمانیِ تحصیل و بهکارگیری و تجربه آموختههای آکادمیک عمدتاً کمّی، با دغدغه کشف کاربردِ واقعی آنها در کسبوکار، در دهه اول اشتغال، برای او آموزههایی اجرایی و گران سنگ به ارمغان آورد. بختیاریِ جلبِ اطمینانِ ابرقهرمانان کسبوکار در بزرگترین و سرآمدترین صنایع این مرز و بوم که حاصل کنجکاوی، ریسک پذیری، خلاقیت، تنوع طلبی و خستگی ناپذیری بود، به او فرصت داد تا در کلیه لایه ها و قریب به اتفاق واحدها، به عنوان مدیر، از ارتفاعات و وجوه گوناگون به نظاره و تحلیل رابطه مؤلفهها و فرایندها و تاثیر متعامل آنها بر روی یکدیگر بنشیند و این اقبال در نزدیک به پانزده سال، در قالب یک جامعیت نسبی در او تبلور یافت.
ابراهیمیان توانست در سال ۹۳، از ترکیب این کل نگری با مفاهیم نوین مالی، ابزاری برای امکانسجی و تحلیل حساسیت آنی در اختیار کارآفرینانی قرار دهد که ایده های گرانسنگی در دانش فنی خود دارند اما زمان کافی برای کسب دانش فنی مدیریت اجرایی ندارند و می خواهند ریسک تاسیس استارتاپشان را حسابشدهتر کنند. این ابزار چند ماه بعد با عنوان تجاری ((خودتحلیلگری کسبوکار)) مورد استفاده کارآفرینان ایرانی به منظور ارزیابی و توسعه کسبوکارشان قرار گرفت و به تازگی نسخه سوم آن نیز عرضه گردیده است که تا امروز مورد استفاده ده ها شرکت متوسط و بزرگ قرار گرفته است.
ابراهیمیان توانست در سال ۹۳، از ترکیب این کل نگری با مفاهیم نوین مالی، ابزاری برای امکانسجی و تحلیل حساسیت آنی در اختیار کارآفرینانی قرار دهد که ایده های گرانسنگی در دانش فنی خود دارند اما زمان کافی برای کسب دانش فنی مدیریت اجرایی ندارند و می خواهند ریسک تاسیس استارتاپشان را حسابشدهتر کنند. این ابزار چند ماه بعد با عنوان تجاری ((خودتحلیلگری کسبوکار)) مورد استفاده کارآفرینان ایرانی به منظور ارزیابی و توسعه کسبوکارشان قرار گرفت و به تازگی نسخه سوم آن نیز عرضه گردیده است که تا امروز مورد استفاده ده ها شرکت متوسط و بزرگ قرار گرفته است.
ابراهیمیان در نیمه دوم دهه دوم شغلی، ماموریت شخصی خود را در بهکاربستن و به اشتراکگذاشتن آنچه در پانزده سال متأخر کسب کرده بود، متمرکز کرد. او از یک سو در تربیت دانشکاران، بیش از پیش، اهتم ام ورزید و از سوی دیگر به اتکای گنجینه این دستاورد، فعالیت در شرکتهای کوچک و بزرگ دیگر به عنوان مشاور و بر اساس مفهوم برساخته خود یعنی خودتحلیلگری کسبوکار را نیز تجربه نمود. در همین اثنا او فرصت مغتنمی یافت، تا ثمره این سالها تحصیل و اشتغال را در اختیار دانشجویان دانشکده فنی شمسی پور قرار دهد. این تعلیم و تعلم به دلیل آنچه او شکل غیر مرسوم تدریس با هدف تربیت کارشناس در یک ترم می داند، چندان به طول نیانجامید و پس از چهار ترم مورد بی مهری دانشگاه واقع گردید، اما ارتباط او با دانشجویان وقت، که امروز خود بخشی از صنعت این مرز و بوم هستند کماکان ادامه دارد. دانشگاه و کارگاههای آموزشی گوناگون که به دعوت بزرگترین شرکتهای ایرانی، وجه دیگری را برای او مکشوف نمود و در این نظرگاه به عنوان معلم دغدغه های دیگری به دغدغه های قبلی اش افزوده شد.
دانشجویانی که نمیدانند و نمیدانند که باید بدانند برای کدامین هدف به دانشگاه آمدهاند و ارتباط منسلخ معلوماتی معمولاً نخ نما شده و تاریخ گذشته با آنچه پس از آن قرار است به کار صنعت این مرز و بوم بیاید، سالهاست که ضمیر ناآرام او را درگیر خود کرده است. از آن زمان، او ایده مدرسه کسبوکار آنلاین که به صورت رایگان به طیف وسیعی از دبیرستانی ها ایرانی در هر کجا که هستند کمک می کند که بیابند کدام شغل یا کسبوکار هم حال روانیشان را بهتر می کند و هم وضع رفاه زندگی خود و خانوادههایشان، را در سر میپروراند، ایده ای که او به تازگی در کانال تلگرامی جدیدی دنبال می کند. آنچه از نوشته های او برمیآید این است که همواره مترصد فرصتهایی است که زکات اندک دانش و تجربه خود را که به زعم او با سرمایهگذاری گران ابرکارآفرینان خوش طینت ایرانی در او به صورت امانت ودیعت نهاده شده است را با استفاده از تکنولوژی های نوین، بدون محدودیت های زمانی - مکانی به طیف وسیعتری از نوجوانان این مرز و بوم، خصوصا آنهایی که از امکانات بیبهرهترند، قرارگیرد تا آنها با منطق غالب بر احساس و هوشمندی بیشتر و به دور از مد و فشار احیاناً خانواده یا جامعه به انتخاب کارراههای که انطباق بیشتری با خود واقعی آنها دارد و متضمن شادی و خودشکوفایی آتی آنهاست، دست بیازند.
ابراهیمیان، هویت اینجا و اکنون خود را به سه شق منقسم می داند: او هویت شغلی خود را همواره مرهون مردانی چون رضا رجال (مدیرعامل تولیدی رجال)، دکتر فضلی (کارآفرین برجسته و مدیرعامل گروه صنعتی گلرنگ)، مهندس شریف (مدیرعامل فقید شرکت طبیعت زنده (سینره))، مهندس فخریان (مدیرعامل سابق گلرنگ پخش و مدیرعامل فروشگاههای زنجیره ای کوروش هر دو از زیرمجموعه های گروه صنعتی گلرنگ)، مهندس محمدیان (مدیرعامل وقت آرین پخش از شرکتهای پخش زیرمجموعه گروه صنعتی گلرنگ)، دکتر نظافتی (مدیرعامل شرکت مشاوران توسعه آینده)، دکتر قاضی میرسعید (قائم مقام وقت شرکت تولیدی دالین مهر از زیرمجموعه های گروه صنعتی گلرنگ) و همکارانی می داند که در کنار هم در این سالها به آبادانی ایران عزیز مشتغل بوده اند.
سوی دیگر هویت آکادمیک او منبعث از معلمان و اساتیدی است که هر یک به نحوی آن را شکل داده اند و سقف هویت او که از علاقه وافر او به دین و عرفان، ادبیات، فلسفه، اساطیر، روانکاوی و تاریخ نشأت می گیرد بر دو ستون مذکور با مشاهیر معاصری چون بهجو، سروش، سهیل رضایی و سروش دباغ نهاده شده است. او این بخش از هویت خود را با وام گرفتن از عبارت برساخته شایگان، به ((هویت چهل تکه)) تعبیر می کند که سویه اسلامی، ایرانی و غربی دارد.
ابراهیمیان، در کنار تلاش حداکثری و البته در حد بضاعت و طاقت بشری خود، برای آبادانی ایران عزیز، مطالعه، نگارش، انتشار و اشتراک تجربیات و تفکراتش را با اشتیاق فراوان در دستور کار قرار داده است و آنطور که از رغائب نوشته های او برمیآید، از صمیم قلب آرزومند روزی است که ایران و اسلام عزیز به جایگاه پیشاانحطاط خود در سپهر تفکر، خردورزی و اقتصاد جهانی بازگردد، انشاالله و هر چند تلاشهای او کمتر از آبی در توک گنجشکی باشد که برای گلستان ابراهیمیان ساختن آتش نمرودی با تمام وجود می کوشد، اما او امیدوارانه این همت را فرونمیگذارد.
نعیم ابراهیمیان، متولد تیر ماه سال۱۳۶۰ قصرالدشت تهران، دانشجوی دکتری مدیریت صنعتی (گرایش تولید) دانشگاه تهران و فوق لیسانس مدیریت صنعتی (گرایش تحقیق در عملیات) از دانشگاه بهشتی است. همزمانیِ تحصیل و بهکارگیری و تجربه آموختههای آکادمیک عمدتاً کمّی، با دغدغه کشف کاربردِ واقعی آنها در کسبوکار، در دهه اول اشتغال، برای او آموزههایی اجرایی و گران سنگ به ارمغان آورد. بختیاریِ جلبِ اطمینانِ ابرقهرمانان کسبوکار در بزرگترین و سرآمدترین صنایع این مرز و بوم که حاصل کنجکاوی، ریسک پذیری، خلاقیت، تنوع طلبی و خستگی ناپذیری بود، به او فرصت داد تا در کلیه لایه ها و قریب به اتفاق واحدها، به عنوان مدیر، از ارتفاعات و وجوه گوناگون به نظاره و تحلیل رابطه مؤلفهها و فرایندها و تاثیر متعامل آنها بر روی یکدیگر بنشیند و این اقبال در نزدیک به پانزده سال، در قالب یک جامعیت نسبی در او تبلور یافت.
ابراهیمیان توانست در سال ۹۳، از ترکیب این کل نگری با مفاهیم نوین مالی، ابزاری برای امکانسجی و تحلیل حساسیت آنی در اختیار کارآفرینانی قرار دهد که ایده های گرانسنگی در دانش فنی خود دارند اما زمان کافی برای کسب دانش فنی مدیریت اجرایی ندارند و می خواهند ریسک تاسیس استارتاپشان را حسابشدهتر کنند. این ابزار چند ماه بعد با عنوان تجاری ((خودتحلیلگری کسبوکار)) مورد استفاده کارآفرینان ایرانی به منظور ارزیابی و توسعه کسبوکارشان قرار گرفت و به تازگی نسخه سوم آن نیز عرضه گردیده است که تا امروز مورد استفاده ده ها شرکت متوسط و بزرگ قرار گرفته است.
ابراهیمیان توانست در سال ۹۳، از ترکیب این کل نگری با مفاهیم نوین مالی، ابزاری برای امکانسجی و تحلیل حساسیت آنی در اختیار کارآفرینانی قرار دهد که ایده های گرانسنگی در دانش فنی خود دارند اما زمان کافی برای کسب دانش فنی مدیریت اجرایی ندارند و می خواهند ریسک تاسیس استارتاپشان را حسابشدهتر کنند. این ابزار چند ماه بعد با عنوان تجاری ((خودتحلیلگری کسبوکار)) مورد استفاده کارآفرینان ایرانی به منظور ارزیابی و توسعه کسبوکارشان قرار گرفت و به تازگی نسخه سوم آن نیز عرضه گردیده است که تا امروز مورد استفاده ده ها شرکت متوسط و بزرگ قرار گرفته است.
ابراهیمیان در نیمه دوم دهه دوم شغلی، ماموریت شخصی خود را در بهکاربستن و به اشتراکگذاشتن آنچه در پانزده سال متأخر کسب کرده بود، متمرکز کرد. او از یک سو در تربیت دانشکاران، بیش از پیش، اهتم ام ورزید و از سوی دیگر به اتکای گنجینه این دستاورد، فعالیت در شرکتهای کوچک و بزرگ دیگر به عنوان مشاور و بر اساس مفهوم برساخته خود یعنی خودتحلیلگری کسبوکار را نیز تجربه نمود. در همین اثنا او فرصت مغتنمی یافت، تا ثمره این سالها تحصیل و اشتغال را در اختیار دانشجویان دانشکده فنی شمسی پور قرار دهد. این تعلیم و تعلم به دلیل آنچه او شکل غیر مرسوم تدریس با هدف تربیت کارشناس در یک ترم می داند، چندان به طول نیانجامید و پس از چهار ترم مورد بی مهری دانشگاه واقع گردید، اما ارتباط او با دانشجویان وقت، که امروز خود بخشی از صنعت این مرز و بوم هستند کماکان ادامه دارد. دانشگاه و کارگاههای آموزشی گوناگون که به دعوت بزرگترین شرکتهای ایرانی، وجه دیگری را برای او مکشوف نمود و در این نظرگاه به عنوان معلم دغدغه های دیگری به دغدغه های قبلی اش افزوده شد.
دانشجویانی که نمیدانند و نمیدانند که باید بدانند برای کدامین هدف به دانشگاه آمدهاند و ارتباط منسلخ معلوماتی معمولاً نخ نما شده و تاریخ گذشته با آنچه پس از آن قرار است به کار صنعت این مرز و بوم بیاید، سالهاست که ضمیر ناآرام او را درگیر خود کرده است. از آن زمان، او ایده مدرسه کسبوکار آنلاین که به صورت رایگان به طیف وسیعی از دبیرستانی ها ایرانی در هر کجا که هستند کمک می کند که بیابند کدام شغل یا کسبوکار هم حال روانیشان را بهتر می کند و هم وضع رفاه زندگی خود و خانوادههایشان، را در سر میپروراند، ایده ای که او به تازگی در کانال تلگرامی جدیدی دنبال می کند. آنچه از نوشته های او برمیآید این است که همواره مترصد فرصتهایی است که زکات اندک دانش و تجربه خود را که به زعم او با سرمایهگذاری گران ابرکارآفرینان خوش طینت ایرانی در او به صورت امانت ودیعت نهاده شده است را با استفاده از تکنولوژی های نوین، بدون محدودیت های زمانی - مکانی به طیف وسیعتری از نوجوانان این مرز و بوم، خصوصا آنهایی که از امکانات بیبهرهترند، قرارگیرد تا آنها با منطق غالب بر احساس و هوشمندی بیشتر و به دور از مد و فشار احیاناً خانواده یا جامعه به انتخاب کارراههای که انطباق بیشتری با خود واقعی آنها دارد و متضمن شادی و خودشکوفایی آتی آنهاست، دست بیازند.
ابراهیمیان، هویت اینجا و اکنون خود را به سه شق منقسم می داند: او هویت شغلی خود را همواره مرهون مردانی چون رضا رجال (مدیرعامل تولیدی رجال)، دکتر فضلی (کارآفرین برجسته و مدیرعامل گروه صنعتی گلرنگ)، مهندس شریف (مدیرعامل فقید شرکت طبیعت زنده (سینره))، مهندس فخریان (مدیرعامل سابق گلرنگ پخش و مدیرعامل فروشگاههای زنجیره ای کوروش هر دو از زیرمجموعه های گروه صنعتی گلرنگ)، مهندس محمدیان (مدیرعامل وقت آرین پخش از شرکتهای پخش زیرمجموعه گروه صنعتی گلرنگ)، دکتر نظافتی (مدیرعامل شرکت مشاوران توسعه آینده)، دکتر قاضی میرسعید (قائم مقام وقت شرکت تولیدی دالین مهر از زیرمجموعه های گروه صنعتی گلرنگ) و همکارانی می داند که در کنار هم در این سالها به آبادانی ایران عزیز مشتغل بوده اند.
سوی دیگر هویت آکادمیک او منبعث از معلمان و اساتیدی است که هر یک به نحوی آن را شکل داده اند و سقف هویت او که از علاقه وافر او به دین و عرفان، ادبیات، فلسفه، اساطیر، روانکاوی و تاریخ نشأت می گیرد بر دو ستون مذکور با مشاهیر معاصری چون بهجو، سروش، سهیل رضایی و سروش دباغ نهاده شده است. او این بخش از هویت خود را با وام گرفتن از عبارت برساخته شایگان، به ((هویت چهل تکه)) تعبیر می کند که سویه اسلامی، ایرانی و غربی دارد.
ابراهیمیان، در کنار تلاش حداکثری و البته در حد بضاعت و طاقت بشری خود، برای آبادانی ایران عزیز، مطالعه، نگارش، انتشار و اشتراک تجربیات و تفکراتش را با اشتیاق فراوان در دستور کار قرار داده است و آنطور که از رغائب نوشته های او برمیآید، از صمیم قلب آرزومند روزی است که ایران و اسلام عزیز به جایگاه پیشاانحطاط خود در سپهر تفکر، خردورزی و اقتصاد جهانی بازگردد، انشاالله و هر چند تلاشهای او کمتر از آبی در توک گنجشکی باشد که برای گلستان ابراهیمیان ساختن آتش نمرودی با تمام وجود می کوشد، اما او امیدوارانه این همت را فرونمیگذارد.