آیا می توان به رفتار جمشید مشایخی در جشن منتقدان سینما انتقاد کرد!؟

1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
خیلی بد خیلی خوب
۵,۰۰ امتیاز از ۳ رای
Loading...

رضا ببری می گفت آدمها در عصبانیت و رانندگی خود واقعیشان را به معرض نمایش می گذارند! این گفته با شهودهای اخلاقی مان نیز همخوانی دارد. عصبانیت جمشید مشایخی در جشن منقتدان سینما مرا دوباره به این فکر فرو برد که از دلایل این اختلاف و ناراحتی که در یادداشت های گوناگون توسط دیگر نویسندگان بررسی شده است که در گذریم آیا می توان از سلبریتی با این سن و سال گونه ی دیگری از رفتار را انتظار داشته باشیم و به رفتار و عصبانیت او به هر دلیلی ولو موجه انتقاد کنیم؟

مدل چهار مرحله بلوغ یونگ که پیش از این در یادداشت دیگری با عنوان سفر زندگی نزد یونگ و کییرکگارد شرحی بر آن نوشته ام بیان می کند که ما آدمیان به واسطه نوع آفرینش خود از ابتدا تا انتهای حیات خود مدام تحت سایه یک مرجع قدرت که به ما امنیت می دهد به سر می بریم. پس از این که رحم مادر را ترک می کنیم تا زمانی که ناگزیر در حدود شش یا هفت سالگی وارد رحم دوم می شویم در سایه #ایگوی_والدین هستیم. آنها هستند که خوب یا بد را برای ما تبیین می کنند و ما تمام تلاش خود را صرف مبدل شدن به آن چه آنها به عنوان مطلوب تصور می کنند، داریم. پس از ورود به مدرسه، مخاطبین ما از والدین به معلمین و سایر مراجعی که در جهان بزرگتری که تازه وارد آنها شده ایم بسط می یابند اما ماهیت موضوع تغییر نمی کند، این سایه بزرگ #ایگوی_جهان است. ما در این دو مرحله هر چه هستیم، حتی بهترین و تحسین برانگیزترین موجود روی زمین، اما خودمان نیستیم و درگیر عقده رحم مادر خواهی هستیم. او معتقد است قریب به اتفاق آدمها، در همین دو مرحله می مانند. در حوالی سی و پنج سالگی یا همان نیمه عمر، تقریبا همه یک افسردگی و سوار شدن به سرسره مرگ را دارند و احساس می کنند همه گذشته خود را مصروف پوچ کرده اند. اقلی با خودآگاهی شجاعت هجرت از قبیله را می یابند و می توانند به آنچه مطلوب خود واقعی و نیاز روح آنهاست بپردازند. به طور خلاصه در این مرحله شخص کم و کمتر تحت تاثیر انکار یا تایید دیگران قرار می گیرد و جایگاه و مرجع تایید از بیرون به درون او منتقل می شود و در این مرحله تحت کنترل خود واقعی یا #ایگوی_سلف (خود یا روح) قرار می گیرد قریب به اتفاق خود شکوفایی ها و رخدادهای ماندگار و احیانا اصیلی که در جهان بشری رقم خورده است را می توان در این مرحله سراغ گرفت. اما این مرحله نیز در حوالی ۵۵ سالگی با سئوالات سهمگین روحِ بالغِ سالک مورد پرسش قرار می گیرد که آیا آنچه او برای خود پسندیده است اصیل بوده است یا مرجع دیگری برای این اعتباردهی باید یافت. این مرحله که توضیح آن چندان ساده نیست را وی #ایگوی_خداوند می نامد.
اگر این مدل را به عنوان خط کشی مناسب برای ارزیابی بلوغمان بپذیریم، وقتی خود واقعیمان را ملاقات می کنیم می توانیم در خصوص میزان بلوغ روانیمان اظهار نظر کنیم. بر این اساس در حوالی ۶۰ سالگی اگر فرایند بلوغ روانی مطابق این مدل به خوبی پیش رفته باشد انتظار می رود که شخص با استحضار کافی از توانایی های شخصی اش کمتر تحت تاثیر تایید و انکار دیگران قرار گیرد و با مدارای بیشتری انتقاد خود را بیان کند.

کلمات کلیدی