
چه بهانه ای شریف تَر از اینکه باری اراده کرده از طریق آخرین فرستاده و بزرگترین امید خود برای بار آخر هر آنچه می شده است را با نوع بشر در میان بگذارد تا رمضان که منطقا تفاوتی با ماههای دیگر ندارد، اینچنین بر سایر ماهها تفوق یابد و ماه خدا لقب بگیرد!
اگر گوینده کلام جز باری بود اینکه شبی بتواند از همه عمر متوسط یک انسان برتر باشد را بی تردید تعبیری شاعرانه می انگاشتم اما از این تعبیر هیچ ذهن وقادی به سادگی نمی گذرد … انگار در این ماه همه چیز به توان می رسد و توان می یابد! حقیقت کلام باری که دهها سال نزول تفصیلی آن زمان خواهد برد یک شبه و دفعتاً بر سینه پیامبر خاتم ص نازل می شود و شب هایی در آن به اندازه ای قدر می یابند که می توانند هشتاد و أندی سال در سرنوشت انسان نقش بازی کنند!
بدبخت کسی است که ماهرمضان بر او بگذرد و غفران الهی شامل حال او نشود.
باری مهرورزانه و بهانه جویانه برای دستگیری از نوع بشر آسمان را به زمین می دوزد و آنچنان رهزنان راه رستگاری چه خور و خوراک باشد و چه چرب و شیرین و چه خواب و راحت و چه وسوسه شیاطین کوچک و بزرگ، همه را به بند می کشد که اگر کوچکترین بهانهای برای أوج گرفتن یافته شود که میشود، در سکوتی که نتیجتا از این تعطیلیها به ارمغان خواهد آمد تو را و مرا و او را به اسم کوچک صدا می کند و دم و باز دم مان را عبادت فرض کرده و اگر با این همه تدارکات و بعد از این ماهی که بعضی از شبهای آن از هزار ماه برتر است، هنوز من با این همه مستمسک که از آسمان آویزان شده است به آن راهی نیافته باشم وای بر من!
ثبت ديدگاه