خوب یا عالی کدام دشمن کدامیک؟

1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
خیلی بد خیلی خوب
۵,۰۰ امتیاز از ۳ رای
Loading...

دیروز جمله ای از #ولتر در کانال #امین_جباری نظرم را جلب کرد: ((بهترین)) دشمنِ ((خوب)) است.
تا پیش از این از جیم #کالینز در کتاب خوب به عالی، آموخته بودم که ((خوب)) دشمنِ ((عالی)) است.
در نگاه اول با یک تز و آنتی تز مواجهیم! در تز ولتر، پیشنهاد می شود که وسواس کمالگرایی را کناری نهاده و به خوب بسنده شود و در آنتی تز کالیز با این پیشنهاد مواجه می شویم که تنبلی و کم خواهی را متوقف کرده و برای کسب بهترین، با همه وجود بکوشیم. کدام از این دو پیشنهادِ متخالف، صحیح است؟ خوب یا عالی، کدام دشمن کدامیک؟
در چند ترمی که در دانشگاه، مجال معلمی یافتم، در تمامی ترم ها در چند جلسه اول، مفهوم چشم انداز را که به زعم خود آینده سازترین ایده برای مخاطبینم بود را با اشتیاق با آنها در ﻣﻴﺎﻥ می گذاشتم. به عنوان کار عملی از آنها می خواستم جایگاهی که می پسندند پنج سال بعد در آن قرار داشته باشند و از بودن در آن نیز احساس شعف می کنند را با ادبیاتی هیجان برانگیز مکتوب کنند. در ادامه هرکس الگویی که پیش از او این جایگاه را کسب کرده بود، انتخاب می کرد و ضمن تحلیل او نقاط قوت و ضعف خود را با او می سنجید. به عنوان یک برنامه ثابت، در اول و آخر هر کلاس به آموزه های الگوهای انتخابی از منظر ارائه دهنده می پرداختیم. از قضا، بسیار رخ می داد که سخنان و آموزه های این بزرگان با یکدیگر و حتی آموزه ها و سخنان کسی در دو موقعیت متفاوت، همین گونه، متخالف و در نقطه مقابل هم بود و بتبع مورد پرسش واقع می شدم که کدامیک از این دو درست است؟ پاسخ مقدری که در سطور بعدی در پی صورتبندی آن هستم پیشنهاد سنتز وار من به این وضعیت هاست.
در داستانی که یادم نیست منبع آن کجا بود، قصه طبیبی نقل می شود که به همه بیماران خود، بی ارتباط با نوع مریضی آن ها از دم فلوس تجویز می کرد. عمیقاً باور دارم که در زندگی انسانی هیچ فلوس یا نسخه ای به این معنا که دوای همه دردها باشد وجود خارجی ندارد. پس پیشنهاد می کنم ضمن دست کشیدن از نسخه های یک دقیقه و چند دقیقه ای، ابتدا بررسید که مشکل اینجا و اکنون و خاص ما چیست؟ اگر آدمی وسواسی و کمالگرا هستیم و به این بهانه که از کیفیت نهایی آنها راضی نیستیم، همه کارها را نصف و نیمه رها می کنیم باید از نسخه ولتر استفاده کنیم. این تجربه را با پوست و گوشت داشته ام که حتی یک نامه الکترونیکی را اگر هزار بار بخوانیم باز نقطه بهبودی وجود دارد و به قول ژاپنی ها که مفهوم #کایزن را برساخته اند، بهبود کیفیت انتها ندارد. اما حدِّ یَقِف یک مثلاً مکاتبه معمولی کجاست!؟ اینجا باید حتی قبل از ورود به آن از خود پرسید که برای این مثلاً مکاتبه زمان معقول چقدر است؟ دو دقیقه، بیست دقیقه، یک ساعت، ده ساعت!؟ وقتی نهایتاً به نتیجه رسیدیم، خویشتن خویش را مجاب کنیم که باید در همان زمان تعیین شده با کنار گذاشتن وسواس کار را نهایی کرد! برای شخصیتهایی وسواسی این کار دشوار است، اما نسخه ولتر به خوبی کار می کند! این جمله در من بسیار کارگر افتاد که یک هنرمند اگر بخواهد باید بتواند یک اثر معمولی بیافریند! در طراحی محصول بارها با این مشکل مواجه بوده ام که مثلاً در طراحی محصولی برای یک بخش از بازار (Segment) که نیاز به یک کالای اقتصادی و کیفتی معمولی دارد، ناتوانیم! این وضعیت افراطی خوب و عالی است! اما از آن سوی بام نیز نباید افتاد! وسواس برای بسیاری یک نعمت است!

وقتی زندگینامه #استیو_جابز را می خواندم به خوبی شاهد کسی بودم که توانسته بود این وسواس را برای خلق و ارائه دوران سازترین محصولات، به استخدام درآورد. او آنقدر بر این وسواس ثابت قدم است که به دلیل عقب افتادن ضرب العجل های پروژه مکینتاش از شرکت خود اخراج می شود. حالت تفریطی که بسیاری دیگر از ما بدان دچاریم این است که در انجام کارها، حق مطلب را ادا نمی کنیم! و به تعبیری که بسیار می پسندم امضای خود را ذیل آن کار نداریم. می شود ساده ترین کارها را بدون وسواس با چنان کیفیتی انجام داد که مخاطب و مشتری (به معنای اعم) از آن چنان مشعوف شود که در برابر ارائه جایگزین آن محصول (خدمت یا کالا) از دیگری احساس بی احترامی کند! اینجاست که پیشنهاد کالینز به کار می آید.
باری! سنتز پیشنهادی خود را به این گونه جمع بندی می کنم که: لازم است با یک هزینه – فایده کردن ساده، ابتدا زمان مطلوب یک کار را تعیین کرد و در یک فاصله اطمینانی به علاوه و منهای پانزده درصد آن (به استناد ادبیات شش سیگما)، همه توان و تلاش خود را به خدمت گرفت که بهترین خود را در آن زمان طلایی با امضایی (بخوانید بِرندی) ویژه عرضه نماییم. انتظار می رود بر اساس نمودار یادگیری، روز به روز، مشتری آن فراورده، کیفیت بهتری را تجربه کند. مزیت رقابتی پایدار که در ادبیات مدیریت استراتژیک بسیار می شنویم، شاید همین باشد.

کلمات کلیدی