الهه آرتیمیس پوزیدون سفر قهرمانی من

1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
خیلی بد خیلی خوب
۵,۰۰ امتیاز از ۳ رای
Loading...

برای سعیده، الهه آرتیمیس پوزیدون سفر قهرمانی من و با احترام به یونگ که این روزها مرا رها نمی کند:
سفر قهرمانی زنان نزدیک به کهن الگوی آرتیمیس و آتنا بیگانگی با مادر درون (دیمیتر) و مادر بیرون و اتحاد با یک مرد قوی (معمولا پدر، رییس و ندرتا شوهر و … است). آنها تلاش می کنند بیشتر مرد باشند! (طبق نظریه یونگ آدمها از دو انرژی آنیموس و آنیما متشکل شده اند!) مرد یعنی کسی که می جنگد، شکار می کند، قوی تر است، تصمیم می گیرد و … . آنها از اینجا راه را تند می روند! تو وقتی مرد باشی و انرژیهای درونه ات را انکار کنی شروع می کند به شکستن! بدنت تاب نمی آورد! وقتی مردها از این حرفها می زنند گمان می کنی نگران رقابت شده اند! وقتی مرد باشی هورمونهایت نیز درست کار نمی کنند! معده ات درد می کند نمی دانی چرا! کمرت تیر می کشد! نمی دانی چرا! دست آوردهایت بسیار شده اند چیزی از یک مرد به ظاهر موفق کم نداری اما احساس خوشبختی نمی کنی! همجنسانت که خواسته یا ناخواسته در ورطه مادری افتاده اند را گاهی دست می اندازی! اما صدای ونگ یک بچه همه دست آوردهایت را به سخره می گیرد. وقتی آنرا با گوش غریضه می شنوی ترجمه می شود که چی؟ مگه جامعه ما مرددددد کم داشت که تو هم مرد شدی! جامعه ما به حد اعلا سخت و بی روح شده! یک مشت آدم آهنی که فقط می دوند! وقتی از مترو بیرون می آیند فقط می دوند! باور کن برای هیچ کدامشان ۵ دقیقه انقدر ارزش ندارد ولی می دوند! می دانی چرا! چون روان رنجوریهایشان یک جنس ظاهر دارد که رسانه ها برایشان دیکته می کنند و یک جنس باطن که گوشهای آنیما بشر امروز کر شده است! زنهای موهای کوتاه دارند! باروری را ناباروری می دانند!!! کتانی می پوشند تا در رقابت با آنیموس ظاهریشان کم نیاورند! اما آخرش که چی!؟ جامعه نامتوازن یک چیز کم دارد! کم کم به این نتیجه می رسیم که چرا نباید با همجنسانمان که واقعا ما را بهتر درک می کنند ازدواج کنیم! آنها هم بهتر می فهمند ما چه می گوییم هم بهتر می توانند ما را … . آری برای من که به وجود خالقی حکیم با پوست و گوشتم باور دارم در این که در درون یک آدمی رحم وجود دارد (هم می توانید به سکون ح بخوانید هم به کسره آن!) بی دلیل نیست! اینکه آدمها وقتی به دنیا می آیند ضعیفند، کم کم قوی می شوند و پس از اوج جوانی و کسب دستاوردها فرصت استفاده از آن را نمی یابند معنا دارد! وقتی رنج اتفاق می افتد و ما را به درون خودمان پرت می کند معنا دارد! همه اینها یعنی تو آمده ای تا چیزی بفهمی! نیامده ای که در دانشگاه سکونت کنی! آمده ای تا بیاموزی! آمده ای که نقشت را که خودت انتخاب می کنی! درست یا غلط به بهترین شکل خودت ایفا (نه بازی!) کنی! قحطی واژه است! وقتی می گویی نقش بوی تعفن دگرباشی می دهد! اما انتخاب کن! با تمام وجود انتخاب کن! اما دستانت را از گوشت بردار! دلت را یک دله کنه! انتخاب کن! تو برای سفر قهرمانی یک عمر، یک جوانی و یک بار فرصت و شانس نداری! انتخاب کن و راهت را در پیش بگیر! درست یا غلط با عقلت تعقل کن و با دلت تصمیم بگیر! اگر قرار باشد به طرف هر سگی که پارس می کند سنگ پرتاب کنی هیچ وقت به مقصد نمی رسی!
دریای من ! صدای گوش خراش بیرون بسیار گوشهایت را پر کرده! فرقی نمی کنی چه کسی زر می زند! آنیموس یا آنیما!!
می بینی درونت چگونه دارد داغونت می کند! لازم است کمی بایستی! فرو روی! در خودت غرق شوی! باید از سطح امواج فاصله بگیری و به سکون اعماق بروی! در سطح دریا فقط کف است و صدا و خفگی! اما در عمق اگر دریابی دریابی! دیدی؟ وقتی دریا کسی را انتخاب می کند به دورن می کشد! خوب که همه چیزش را گرفت! حتی نفسش را او را به ساحل پس می دهد … دیدی وقتی در جایی کاملا تاریک می روی هیچ چیز نمی بینی اما کم کم تاریکی روشن می شود! گویی چشمانت قواعد فیزیکی را هم به سخره می گیرد و برای دیدن نیاز به نور برای دیدن اشیا نیست! به هر چیزی که به آن دست یافتی عمل کن! گور پدر منو همه آنهایی که چه باشد چیزکی و چه نباشد چیزکی بگویند چیزها …

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها
حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

کلمات کلیدی