
اگر بتوانم بر ناخودآگاهم که میراث گذشتگانم را در خود دارد چیره شود یادم هست که وقتی قرار است که بلوغ را تجربه کنی من باید بتوانم نگرانی واضطرابم را قورت بدهم و تو را که به من نگاه میکنی تا اعتماد به نفس بگیری را تایید کنم و به تو با همهی سختی فرصت تجربه بدهم. با همهی خونسردیظاهری که گاهی لج اطرافیان را در میآورد نمیدانی در این شرایط در درون من چه میگذرد. اما ارزشش را دارد پسرکم!
پینوشت: نمیدانم که با همهی این مراقبهها آیا تو هم تجربه خواب کهنالگویی که من تو را میان تهاجمات و جایی که به کمکم نیاز داری رها میکنم راخواهی داشت؟
ثبت ديدگاه