من در روانشناسی و روانکاوی به یونگ متمایلتر هستم.
بعد از چند ماه دوری از روانکاوی و فلسفه به سراغ کتاب دریافت عشق دلخواهتان نوشته هارویل هندریکس رفتم.
نویسنده در این کتاب بر مبنای تئوری ایماگوتراپی معتقد است که ذهن کهن ما به صورت ناخودآگاه ویژگیهای خصوصا منفی مراقبین و افراد تاثیرگذار کودکیمان را در قالب تصویر ذهنی درونیسازی میکند و در جوانی به امید التیام زخمهای کودکی فردی منطبق با این تصویر که او آن را ایماگو نامگذاری میکند را به عنوان معشوق برمیگزیند به امید التیام، امنیت و کمال. در بخش بعد او چگونگی آگاهانه نمودن این عشق را توضیح میدهد و در بخش پایانی با تمرینهایی این مهارت را آموزش میدهد. شاید در خصوص تطبیق این تئوری در فرافکنی به رییس مان روزی نوشتم!
نویسنده در اواخر فصل ششم از بخش دوم میخواهد با ارجاع به ایرادهای بنیاسرائیل، ترس از تغییر را حتی اگر از بردگی به آزادی باشد را در درازنای تاریخ و کهنالگوی آن توضیح بدهد اما جایگزینی نامانوس و اشتباه قوم یهود (بنی اسرائیل) زمان موسی (ع) که ۱۲-۱۵ قرن قبل از میلاد مسیح (ع) را با معادل رژیم صهیونسیتی که هنوز به قرن هم نمیرسد همه چیز از مفهوم خارج میشود!
بعید میدانم مترجمین این کتاب که به نظر من ترجمهی خوب و روانی هم شده انقدر ناآگاه باشند تفاوت این دو را ندادند!
پینوشت:
من نسخه اصلی رو دیدم. کلمهای که نویسنده انتخاب کرده است: Israelites که معادل بنیاسرائیل که خود قرآن در بیان همین داستان انتخاب کردهاست.
ثبت ديدگاه