حال خوب از کجا می‌آید!؟

1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
خیلی بد خیلی خوب
۵,۰۰ امتیاز از ۶ رای
Loading...
طردشدگی

بهترین
مادر/ پدر/ فرزند/همسر/دوست/ همسایه/ کارمند/رییس/دانش آموز/دانشجو/شهروند و …
دنیا است!
از تمام آنچه داشته و می توانست داشته باشد و آنچه بوده و می توانسته باشد، گذشته تا اینگونه باشد!
اما واقعا اینگونه بودن، اگرچه تحسین دیگران را برانگیخته، اما شادش نکرده!؟

ادعای گزافی نیست اگر بگوییم ((طرد شدگی)) بزرگترین ترس نوع بشر است!
چیزی که با بقا و زنده مانده، رابطه عنیفی دارد!
او یاد می گیرد که اگر طرد شود و تنها بماند، می میرد، این شاید از اولین آموزه های ناخودآگاه هر انسانی است!
وقتی هنوز تنها راه ارتباطی کودک با والد گریه کردن است این ترس کاشته می شود! و وقتی والد به هر دلیل کمی با تعلل به سروقت کودک می رود این ترس و ناامنی در او بیشتر ریشه می دواند.
این تصور که در سالهای ابتدایی می تواند کارکرد زیستی داشته باشد، می تواند تا ابد گریبان او را رها نکند و مکانزیمی شود برای اخذ تایید از مراجع قدرت در دوران بعدی حیات، تا او را هر بار بر سر دو راهی هولناک انتخاب قرارش دهد!
اینکه: این گونه باشد که تایید می شود یا آن گونه نباشد!
در این دو راهی افراد سه قسم می شوند!!!!
یا راهی را که کم خطر است انتخاب می کنند و می شوند همان چیزی که بقیه دوست دارند
یا به دلیل پیامدهای مسئولیت خوب بودن!! به راه پر خطر! دگرباشی و چیزی که بقیه از آن متنفرند می روند
و یا …
تایید شدن یا مساله آن را از به طور کلی پاک کردن!
در دو راهی که توصیف آنها رفت در هر صورت شادی نیست!
چون هر کدام از این دو سفر را که برگزیده، غیراصیل و واکنشی به نظرات دیگران است!
اما راه سومی نیز متصور است: راه سوم، راه #فردیت است!
راهی که طلوع آن در بلوغ خورده می شود،
و آنجاست که بیشترین کشمکش ها میان مراجع قدرت و فردیت/هویت او کلید می خورد!
آنجا که می خواهد کم کم از نام خانوادگی اش جدا شود و اسم کوچکش را زندگی کند! همانجا که می خواهد کم کم صاحب امضا شود!!
آنجا مهمترین و سرنوشت سازترین تصمیم زندگی مان را می گیرم!
انتخاب می کنیم که چگونه بودنمان را تابع نظر دیگران کنیم
یا به راهی برویم که فارغ از نظر دیگران به زعم خود حقیقیمان یا در مراتب بعدی چیزی حتی فراتر از آن درست است!

و هولناک آنجاست که کسی که به سفر ((فردیت)) نرفته است این گره (عقده) را
ناخودآگاه به نسلهای بعد به ودیعت خواهد داد …

روبروی آیینه بایست!
به او که هیچگاه در آن عمیق نشده ای نگاه کن!
به تو قول می دهم پس از چند دقیقه چشم به چشم شدن در او!
او با تو سخن خواهد گفت!
حتی اگر تا امروز برای خفه کردنش وسواس، بی قیدی، بی حالی، بی تفاوتی و یا هر روش خلاقانه یا عمومی دیگر را برگزیده باشی!
از او بپرس اگر اینگونه
شدی، انتخاب او بوده است یا
ترسها یا خشمهایت تو را اینگونه کرده اند!
راه گریزی نیست!
اگر از این گونه بودنت فارغ از بازخورد دیگران و اسمی که روی آن می گذاری: ناسپاسی، نفهمی یا هر چیز دیگر، حالت خوب است!؟
اگر خوشحال و سرخوشی
تبریک کائنات را برای دریافت پیام اصلی آمدنت پذیرا باش!
و الا برای روحی که سالها
به پیامهای آن: مثل بیماریها، افسردگی، شکستها، سقوطها، پوچی ها، بی خوابی ها و تمامی مرداب های آن
بی توجه بودی، تا دیر نشده کمی وقت بگذار!
لطفا همین الان!

کلمات کلیدی