
همین چند ماه پیش بود که تپسی بازی رقابت را بر سر پیشبینی اشتباهی که در مدل کسبکار خود کرده بود به اسنپ باخت! تپسی گمان میکرد این مدل بر اساس پرداختی مسافر صرف تعیین میشود در حالیکه نکته مهم این بود که شما نرخهای غافلگیرکنندهای نیز داشته باشید اما راننده نداشته باشید به چه کار مسافران میآیید! اما اسنپ بازی را بهتر دنبال نمود و نرخهای منصفانهتری را پیشنهاد داد و بازی را کاملا تغییر داد. در اتخاذ این استراتژی شاهد مهاجرت رانندگان و مسافران از تپسی به اسنپ بودیم. تپسی که تازه به عمق ماجرا پی برده بود با یک روش افراطی و نرخهای سرسامآور در حال تغییر جریان بازی است و پیشبینی میشود که واکنش مسافران را درپیداشته باشد.
رانندهای از ورود استارتآپ دیگری خبردار میداد که امکان مذاکره راننده با مسافر بر سر قیمت را فراهم میآورد و کس دیگر از استارتآپ دیگری که امکانات و تسهیلات خاص دیگری به رانندگان ارائه میکند سخن میگفت. قطعا مدلهای دیگری طراحی شده و یا طراحی خواهد شد که پارادایم فکریشان تغییر در همین کش و قوس منافع میان ذینفعان خواهد بود و این بازی همچنان ادامه پیدا خواهد کرد تا بالاخره در نقطهای به تعادل برسد که منافع هر سه ذینفع این زنجیره تامین گردد و آن بازی، قطعا بازی همه-برنده خواهد بود و لاغیر.
در این یادداشت با عنوان قیمتگذاری، حلقههای مفقوده کسبوکارها نوشته بودم از منظر خویش قیمتگذاری این دو را موردکاوی کرده بودم.
ثبت ديدگاه