
امروز (این متن و دیروز نوشته بودم) روز خوبی است. نه فقط به این دلیل که به عدد هشت دوستداشتنی ختم میشه. امروز روزیه که دو سال قبل منتظرش بودم. خیلی وقتها یه چیز رو برای خودمون خوب و نیکو میدونیم در حالیکه بعدا میفهمیم که خوب نبودند لااقل اون موقع. ۶ سال پیش که بعد از گلرنگپخش به افق کوروش اومدم قرار بود مدیریت مارکتینگ افق کوروش رو دست بگیرم اما هیچ حسی به مارکتینگ در خردهفروشی نداشتم مثل همین حس به مارکتینگ در شرکتهای پخش و از بخت خوشم به بازرگانی رفتم. رفتن به بازرگانی دستکم دو حسن اساسی داشت آشنایی عمیق با صنعت خردهفروشی و عمیقتر شدن در صنعت کالای مصرفی غیرخوراکی. دو سال پیش بود که تقاضا کردم مرا به مارکتینگ ببرند اما گویا دیر شده بود و قبل از تقاضای من، دوست دیگری برای تصدی این پوزیشن برگزیده شده بود. من چند ماه بعد به #اکالا منتقل شدم و رفتن به اکالا دستکم دو حسن اساسی داشت. در آنجا با #دیجیتال_مارکتینگ آشناتر شدم و توانستم سطح دیگری از مدیریت که مدیریت مدیران بود را فرا بگیرم و آشناییم با صنعت کالای مصرفی از کالای غیرخوراکی به کل سبد توسعهیافت. امروز که چیزی که شش سال قبل دوست نداشتم و محقق نشد و دو سال قبل آرزویش را داشتم و محقق نشد در دسترس است و من بعد از طی یک مسیر شش هفت ساله مجهز به چیزهایی هستم که نداشتن هر کدامش برای من برای اداره این وظیفه مسالهساز میشد:
– صنعت خردهفروشی
– صنعت کالای مصرفی
– دیجیتال مارکتینگ
– رویکرد معاونت
امروز روز خوبی است. گویی دستی مرا برای رسیدن به این نقطه آماده کرده. مثل رزومهام که نقطهنقطهاش و پیوستگیاش دقیق و مکمل رخ داده است. واحدهای مختلف از آیتی، منابعانسانی، فروش، برنامهریزی و مارکتینگ گرفته تا بازرگانی و در شرکتهای تولیدی، توزیعی و خردهفروشی آجری و آنلاین.
ثبت ديدگاه