اسطوره مادرتمام!

1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
خیلی بد خیلی خوب
۴,۶۷ امتیاز از ۶ رای
Loading...

آسیب شناسی مفهومی که حال خوب را از جامعه ما ستانده است.

هر پیامی که در تبریک روزمادر دریافت می‌کنم، بر نگرانیم می‌افزاید!
قریب به اتفاقمان، علی رغم نیت خیرخواهانه و تقدیرجویانه‌ای که از ارسال این قبیل پیام‌های کپی پیس شده دنبال می‌کنیم اما از تبعات پنهان تصویرسازی اسطوره‌ای مفهوم #مادر، در ناخودآگاه جمعی و تقویت آن با همین بازنشرها آگاه نیستیم و ناخواسته آب در آسیابی می‌ریزیم که اولین قربانی آن، مادرانِ عزیزتر از جان‌مان هستند!
کاش به خاطر همه بانوانی که به دلیل ترس و احساس ناتوانی، از تحقق مادر اسطوره‌ای، از لذت غریزی مادرشدن محروم می‌شوند یا آن را به زمانی که دیگر رمقی برای لذت بردن نیست موکول می‌کنند، یا به خاطر همه کودکانی که به دلیل همین ترس، هیچوقت متولد نمی‌شوند، یا به خاطر نسل جدیدی از زنان که مادربودن فقط بخشی از هویتشان است و برای تلاش نافرجام‌شان در تحقق و تجسم این تصویر اغراق‌شده مانند قریب به اتفاق مادران ازل تا به ابد تاریخ، با قربانی‌کردن خویش، رؤیای تحقق مادرتمام را جستجو می‌کنند و همزمان تکه‌ی گمشده‌ای از خود را با حال بد تا همیشه به دوش می‌کشند و ناخواسته بار طاقت‌فرسا و کمرشکن عدم توان جبران این قربان‌شدن را به گُرده فرزندان خود، در زمان حیات و گاهی حتی پس از درگذشتشان می‌گذارند هم که شده، ژاندارکی برمی‌خواست و شجاعانه فریاد می‌زد که: ((به جای فربه‌کردن اسطوره مادر تمام، بار انتظارات نامعقول از مادران را سبک کنید!!)) کسی بود که فریاد می‌زد که بیایید کاری کنیم که مادران به جای درگیری در تحقق اسطوره غیرقابل تحقق کمال مادری، فرصت بیابند تا همه وجوه خود را زندگی کنند. از تحقق خویشتن‌خویش گرفته تا انجام نقش خود به عنوان همسر که شوربختانه از جایی به بعد به شدت تحت تاثیر حضور فرزندان قرار می‌گیرد و به ((بابای بچه‌ها)) تبدیل می شود. بانویی که هر سه نقش خویشتنی (هستیا)، همسری (هرا) و مادری (دیمیتر) را در حد مطلوب و در حد توان ایفا می‌کند و به یک #مادر_کامل یا بهتر بگوییم زن کامل (سوفیا) تبدیل می‌شود به مراتب حال بسیار بهتری از مادری که فقط نقش مادر را در حد اعلا انجام می‌دهد و به یک #مادر_تمام مبدل می‌شود تجربه می‌کند.
مادران برای ستایش‌شدن، نیازی ندارند به فرشته تشبیه شوند! آنها همان دم که با اختیار دشواری‌های غیرقابل جبران مادری را به جان می‌خرند، لایق اتصاف واژه مادر می‌شوند، انسان‌وار و با اختیار و نه فرشته‌گون و از سر اجبار. کاش کسی به آنها بگوید که لازم نیست مادری به معنای قربانی‌کردن همه آینده و آمال و آرزوهای آنها باشد! کسی به آنها بگوید که وقتی فرزندی ناخودآگاه و به دلیل قربانی شدن زندگی والدینش، مامور پیگیری زندگی‌کردن زندگی زیست‌نشده آنها می‌شود، ناگزیر خود نیز زندگی نمی‌کند و این موهبت ارجمند را نیز قربانی می‌کند و این تسلسل قربانی کردن زندگی‌ها، حال بدِ فرد، حال بدِ خانواده و حال بد جامعه را به همراه می‌آورد!
شاید با انفاس مریمی آن منجیه! و تغییر این سبک زندگی و سبکترشدن این بار لایطاق اسطوره مادرتمام، حال مادران بالقوه و بالفعل و خصوصاً نسل جدید آنها و فرزندان‌شان و بتبع همه جامعه، بهتر و بهتر شود و خشم پنهانی از هر دو وجه قربانی یا به قربان‌گاه نرفتن که هر لحظه و در هر برخورد قابل مشاهده است، کم و کم‌تر شود و جای خود را به مادرانی شاد دهد.

این یادداشت در کانالهای زیر نیز منتشر شد:

کلمات کلیدی