در این پنل که به دعوت جناب سید جواد موسوی در آن حضور پیدا کردم به این سه پرسش در حد بضاعت پاسخ دادم:
۱– یادمه پارسال خیلی نگران رقابت ناسازنده بین زنجیرهایها بودید. از پیشبینیتون چه خبر؟ صنعت خردهفروشی با توجه به حجم پولی که جابجا میکنه و مارژین و حاشیهی سودی که به دست میآورد شبیه یک تریلی است که با یک فرمان اشتباه با همهی عرض و طولش چپ میکند. تقریبا شرکت بزرگی را سراغ نداریم که در این صنعت بختآزمایی نکرده باشد و البته فعالین باقیمانده چندان زیاد نیستند. کشور ما از منظر سرانهی واحد صنفی تقریبا به هیچکجای جهان شباهت ندارد. در آمریکا به ازای هر هزار نفر یک واحد صنفی است و در اروپا این عدد تقریبا نصف است. در ایران به ازای هر ۳۰ نفر یک واحد صنفی وجود دارد که تقریبا قاعده ۲۰-۸۰ در آن برای واحدهای مجاز به غیرمجاز و واحدهای توزیعی به تولید حکفرماست. پارسال تقریبا اوج نزاعی بود که یکی دو سال پیش بر سر تصاحب املاک با پتانسیل فروشگاه زنجیرهای که یکی از موانع توسعه بود شروع شده بود. این رقابت با افزایش اجاره که یکی از مهمترین سرفصلهای هزینهای است دنبال میشد و نتیجهاش البته در کنار دهها موضوع دیگر که مهمترینش موضوع کاهش شدید توان خرید مردم و تورم کمرشکن است منجر به بستهشدن ۲۰ درصد شعب فروشگاه زنجیرهای گردید. این اتفاق برای بقالیها نیز از چند سال قبل آغاز شده است و واقعی شدن هزینهها دیگر این سرانهی عجیب و غریب را بر نمیتابد.
۲- با توجه به تجربه خوبی که در فروش اینترنتی داشتید آینده این صنعت رو چه جور پیشبینی میکنید؟ خدا رو شکر فروش اینترنتی رشد حدود ۴ برابری را در این چند سال شاهد بوده. ما از سهم حدود یکی دو درصد به چهار درصد رسیدهایم که البته هنوز با کشورهایی مثل ترکیه که این عدد حدود ۲۰ درصد است فاصله داریم. بگذریم که بخشی از این فروش در ایران اتفاق میافتد. در گزارشی که چند روز پیش دیدم تقریبا نصف فروش دو میلیارد دلاری ترندیول در ایران است که امیدوارم مثل خیلی از موضوعات صورت مساله پاک نشود بلکه مشکل حل شود. وقتی کالای ترک با این تورم ۵۰ درصدی در سال گذشته توسط مسافران به ایران آورده میشود و همچنان توجیه اقتصادی دارد یعنی مشکل در جای دیگر است و بهتر است آن را حل کرد. در صنعت خردهفروشی کالای مصرفی پیشبینی من حدود ۳۰۰-۴۰۰ هزار فاکتور روزانه است که یادمه وقتی تسهیلگر سرمایهگذاری مشترک دو بازیگر اصلی خردهفروشی مدرن و تجارت الکترونیک بودم این عدد را با تمام مستندات و استدلالهایی که میآورم نمیپذیرفتند. البته طبیعی بود آنها ۵۰ هزار فاکتور روزانه اکادو در بریتانیا را با آن سهم عجیبوغریبش از صنعت پیش میکشیدند. پیشبینی من دو میلیارد دلار فروش سالیانه است که اگر اندازه بازار خردهفروشی را ۴۵ میلیارد دلار قبول کنیم حدود ۴ درصد از آن میشود. امروز بر اساس گزارش اسنپ که تقریبا بازیگر اصلی است گردش سالیانه آن حدود ۲۰۰ میلیون دلار است و مابقی نیز حدود ۳۰۰-۴۰۰ میلیون دلار فروش دارند.
۳- آینده صنعت خردهفروشی در ایران در مقایسه با این صنعت در سایر کشورها با توجه به فعالیت و شناختی که از کشورهای همسایه دارید چه جور خواهد بود؟ پیشبینی من ادامهی بستهشدنها و کاهش توسعه است. بازیگرانی میمانند که بتوانند تریلی صنعت خردهفروشی را از این راه پرپیچوخم به سلامت بگذرانند. کسانی که بتوانند هزینهها را بهتر مدیریت کنند، تخفیف بهتری بدهند، پول تامینکنندگان را به موقع برگردانند کما اینکه در سال گذشته شاهد رشد افزون بر تورم بازیگران اصلی بودهایم. دوست داشتم بگویم در ایران شاهد مفاهیم جدید خردهفروشی مانند اومنیچنل خواهیم بود که علیرغم تلاشهایی که کردیم به نظر میرسد از منظر گردانندگان خردهفروشی خیلی لوکس به نظر میرسند در حالیکه ادبیات این مفاهیم نشاندهنده کاهش شدید هزینهها و مدیریت بسیار بهتر خواستههای مشتریان و افزایش فروش و وفاداری است که همه در خدمت بقا است اما این نگاه با نگاه تصمیمگیرندگان تلاقی ندارد. من به آینده خردهفروشی در عراق بسیار خوشبینم. این کشور شبیه دوران سازندگی ایران است و از پتانسیل خوبی برخوردار است. پول نفت زیادی در دست است و پولها به سادگی در دست مردم است و آنها نیز آن را بیدغدغه خرج میکنند چه کسی باور میکند دلار زمانی در ایران سه چهار هزار تومان بود. بگذریم. در عراق زنجیرهایهای به معنای واقعی چندانی در خود ندارد البته تهدیدهای زیادی مانند هزینههای هنگفت حمل و توزیع و عدم وجود ساختارهای تولید و توزیع نیز همزمان هست.
ثبت ديدگاه